نمونه ای از دروغ پروری دولت نهم!
هفته گذشته آقای موسوی برای چندمین بار در توجیه سکوت بیست ساله خود واکنش نشان داد و این بار در شیراز برخلاف دفعات قبل که در توجیه سکوتش عنوان می کرد در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور داشته و یا به آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی مشاوره می داده است، اعلام کرد که در این بیست سال رسانه ای نداشته است تا نظراتش را به اطلاع مردم برساند!مهندس موسوی در جمع دانشجویان شیرازی
وقتی در برابر انتقاد دانشجویان نسبت به سکوت بیست ساله اش قرار می گیرد، می گوید:
من در بسیاری از مقاطعی که بسیاری از افراد ساکت بودند ساکت نبودم. در رابطه با
تعطیلی گسترده جراید که بسیاری افراد سکوت کردند، من موضع صریح گرفتم و به اصطلاح
توقیف فلهای مطبوعات که هنوز هم به کار میبرند در این رابطه موضعگیری کردم. در طول مدت این چند سال رسانههایی که
حتی همین امروز هم از نشان دادن برنامه کوچکی از من طفره میروند حتی یک بار هم به
سراغ من نیامدند. شما به من میگویید که در این سالها سکوت کردم ولی من به هیچ
وجه سکوت نکردم بلکه در معرض محرومیت از فضای رسانهای بودم ولی در حد محدودی که
میتوانستم، نظریات خود را صراحتا بیان میکردم. (سایت قلم و کلمه)
متاسفانه یا خوشبختانه باید گفت که
ایام انتخابات یکی از بزنگاه های مهم برای شناخت بیشتر نسبت به صداقت شخصیت های
سیاسی است. در خصوص این سخن آقای موسوی چند نکته را باید گفت که در حقیقت نوعی
«رمز گشایی از سکوت بیست ساله مهندس موسوی» است:
1. آقای موسوی مهمترین موردی را که برای عدم سکوت خود به یاد می
آورد، اعتراض به توقیف فله ای روزنامه ها است، یعنی توقیف همان نشریاتی که رهبری
در اردیبهشت سال 79 از آنها به عنوان پایگاه دشمن یاد کرد و به اقرار دوست و دشمن،
ایستادگی رهبری در آن ایام توانست جلوی کودتای مطبوعاتی عوامل دشمن را بگیرد.
البته آقای موسوی قبلا در موضعی درست اعلام کرده بود که ولایت فقیه جلوی کودتا را
می گیرد ولی فراموش کرده که یکی از موارد این کودتاها همان چیزی است که آقای موسوی
در حمایت از آن، روزه سکوتش را شکست!؟
2. آقای موسوی عنوان می کند که در این سال ها صدا و سیما هرگز به
سراغش نیامده تا او را مطرح کند. این در حالی است که آقای کروبی در پاسخ به
هوادارن موسوی در نجف آباد می گوید که آقای موسوی توضیح دهد که چرا وقتی چندبار من
از او خواهش کردم به عرصه سیاست بازگردد، حاضر نشد بیاید!؟ مسئول کمیته رسانه ستاد
ایشان (دکتر فاتح) سال ها در راس یکی از فعالترین خبرگزاری کشور بوده است و به
مهندس موسوی نیز عشق می ورزد و حداقل این خبرگزاری در ده سال گذشته که از تاسیس آن
می گذرد، کوچکترین تحرک آقای موسوی را به خبری بزرگ تبدیل کرد تا از مرگ سیاسی وی
در افکار عمومی جلوگیری کند. آیا خبرگزاری ایسنا هم در این سال ها به سراغ آقای
موسوی نرفت یا رفت اما ایشان تامل در تابلوهای نقاشی را بر تامل بر مشکلات انقلاب
و مردم ترجیح داد؟! کافی است در سایت خبرگزاری ایسنا فاصله زمانی آذر 78 (تاسیس
ایسنا) تا دی ماه 87 (حضور موسوی در انتخابات دهم) واژه مهندس موسوی را جستجو
کنید، از 395 مورد یافت شده، تقریبا تمام موارد آن یا درخواست گروه ها و شخصیت ها
از شما برای بازگشت به سیاست بوده و یا افتتاح نمایشگاه های نقاشی توسط شما، انصاف
دهید....
3. آقای موسوی می گوید که در این بیست سال در محرومیت رسانه ای
بوده و رسانه ای نداشته تا سخنی بگوید. باید از آقای موسوی پرسید که در این بیست
سال شما درخواست رسانه داشتید و مسئولان وقت مجوز آن را نداند؟ مسئولیت اعطای مجوز
نشریه به شما در شانزده سال از این مدت با آقای هاشمی و خاتمی بوده که شما مشاور
آنها بودید، چرا آنها شما را لایق برخورداری از رسانه ندانستند؟ تنها در دولت آقای
احمدی نژاد شما درخواست نشریه کردید و بلا فاصله و بدون نوبت مجوز «کلمه سبز» در دستتان
قرار گرفت. پس یا شما نخواستید و یا خواستید و دولت های سازندگی و اصلاحات به شما
اجازه ندادند.
خلاصه این که آقای موسوی، متاسفانه
شما هیچ توجیه قابل قبولی نه برای هواداران و نه برای منتقدانتان نسبت به این سکوت
بیست ساله ندارید، پس صادقانه با مردم سخن بگویید که در دوره غلبه گفتمان احمدی
نژاد یعنی گفتمان بازگشت به انقلاب، گفتمان مردم داری، ساده زیستی، دینمداری،
ولایت پذیری، توجه به مستضعفین و... تنها آبروی باقی مانده جبهه اصلاح طلبانید! هر چند امروز با تایید خطاهای دولت
سازندگی و اصلاحات، نسل اول و دوم و سوم انقلاب به این نتیجه رسیده اند که شما سال
هاست که تغییر کرده اید.
راستی آقای موسوی! هنوز هم معتقدید که در این عمر چند ساله دولت نهم، دروغ در جامعه رواج بیشتری یافته؟!
حجتالاسلام حمید رسایی