هاشمی رفسنجانی و نقد سیاست های دولت میرحسین موسوی
نقد عملكرد
دولت در سال 68
برای شناخت برخی كاندیداها راهی جز
بررسی عملكرد و كارنامه كاری آنها باقی نمی ماند.گزارشی كه پیش رو دارید، بخشی از
سخنرانیهای حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه سالهای 68، 69 و
70 است. وی در این سخنرانیها با ارزیابی و نقد عملكرد دولت میرحسین موسوی، به
تشریح مشكلات به ارث رسیده از این دولت پرداخته است.
هاشمی رفسنجانی در خطبه
های نماز جمعه سالهای 68 تا 70
با انتقاد از سیاستهای دولت
موسوی تاكید كرد كه فساد اداری ، بی برنامگی ، مدیریت غلط ،بی عدالتی ، تعطیلی طرحها،
تاراج اموال كشور، تورم ،نابودی استعدادها، استقراض ،عقب ماندگی ، افت تولید،
فقر مضاعف ، وابستگی به یارانه ها از جمله سیاستهای دولت موسوی بوده است.
مشكلاتی كه غالباً مردم كشورمان در آن
دوران سخت با صفهای طویل برای گرفتن كالاهای كوپنی، استفاده از گوشتهای یخی، فقدان مواد اولیه برای كارخانهها، كمبود دارو،
وجود پزشكان هندی و بنگلادشی، كمبود قطعات یدكی و فرسودگی ماشینآلات كارخانهها، قطع مكرر برق، نبود آب لولهكشی در روستاها، فقدان گاز لولهكشی در بسیاری
از مناطق شهری و روستایی، از بین رفتن تولیدات كشاورزی به علت نبود شبكه صحیح حمل و
نقل و توزیع، استقراض از بانكهای خارجی، پائین بودن امید به زندگی و
بسیاری از طرحهای نیمه تمام و... در خاطر خود ثبت كردهاند.
بدون هیچ پیش داوری، توانمندی
وضعیت و شرایط دولت موسوی را كه 20 سال از كار اجرایی كلان
فاصله گرفته اند ، از زبان هاشمی رفسنجانی كه اكنون به عنوان حامی جدی وی فعالیت میكند، در دسترس خوانندگان
محترم قرار میدهیم.
1- فساد اداری
ما چند تا مسئله عمده داریم كه من در اینجا
به آنها اشاره خواهم كرد: یكی همین مسئله سوء توزیع و گرانی است یكی مسئله سوء اخلاق بخشی
از انسانهاست، بد حجابها و آن افرادی كه اخلاق اسلامی را مراعات نمیكنند و یكی هم همین مسئله سیاسی است كه از بیرون دائماً برای كشور
ما مسئله میسازند. مسئله دیگر مسئله فساد اداری است كه در بعضی از ادارات بعضی از
افراد برای مردم مزاحمتهایی بوجود میآورند و ما
اگر در مسیر حركتمان اگر چرخهای تولید راه افتاد، اگر استفاده از منابع
آن طوری كه شایسته است انجام شد، اگر همه كارها را درست كردیم چنانچه این مسائلمان
را حل نكنیم باز نمیتوانیم به جایی برسیم. اگر این فساد اخلاق موجود باشد جامعه ما
آن جامعه ایدهآل اسلامی نمیتواند باشد.
1368.2.2
2- مشكل تعزیرات
مشكلاتی كه ما در باب مالیات داشتیم و
یا در خیلی از ابواب دیگر مانند تعزیرات كه یك مشكل جدی در مسیر قانونگذاری و اداره
كشور ما شده بود كه ایشان (امام) به راحتی حل كردند. شما اجازه بدهید كه من دیگر داخل جزئیات نروم چون شما اینطور چیزها
را به اندازه كافی میدانید.
1368.3.20
3- بی برنامگی
ما قبلاً برنامه نداشتیم الان برنامه پنج
ساله ما دارد آماده میشود كه داشتن برنامه خودش تكلیف خیلی چیزها
را روشن میكند. آینده روشن میشود، خطوط مشخص است معلوم است، ما به كجا
میخواهیم برسیم، مسئولان تكلیف خودشان را میدانند دوباره كاریها نمیشود و خیلی
از ریخت و پاشها را نخواهیم داشت و چیزهای دیگری را هم كه قبلاً داشتیم الان
از آن برخورداریم.
1368.5.14
4- مدیریت غلط
این شیوهای كه الان
دولت دارد زندگی مردم را اداره میكند، این بدترین نوع اداره مردم است.
1368.7.8
5- بی عدالتی
شیوه توزیع درست نیست همین كه هست هم درست
توزیع نمیشود یعنی مردم یك عدهای به هر دلیلی به آسانی به اینها میرسند و یك عدهای هم نمیرسند. یعنی آن چیزهایی كه دولت كوپنی كرده خوب
به هر حال دیر یا زود به دست مردم میرسد اما اینكه كوپن نیست، عادلانه بدست
مردم نمیرسد. این هم اشكالاتی در سیستم توزیع است برای اینكه خوب بنا نبود اینجوری
شود این یك چیز موقتی بوده كه تنظیم شده كه باید بعداً برگردد به عرضه و تقاضا و از
شبكههای توزیع معمولی به بازار برود و مردم بتوانند به طور عادی بروند
و بخرند و این فسادها نباشد. اما این واقعیت وجود دارد كه این شكل توزیع الان هست و یك نوع بی
عدالتی از این طریق به مردم تحمیل میشود.
1368.7.8
6- خطر نقدینگی
نقدینگی بسیار زیادی الان در دست مردم
است این مقدار پولی كه ما در دست مردم داریم این خودش یك خطر جدی است برای اقتصاد كشور،
علتش هم این است كه این پولها در دوران جنگ خرج تولید نمیشد یا در جنگ
مصرف میشد كه برمی گشته دوباره در بازار و در دست مردم یا میرفتیم كالای خارجی میخریدیم.
1368.7.8
7- تعطیلی طرحها
الان همه طرحهای مهم شما
مانده است بدلیل اینكه اجباری ندارند چرا كه پولهایشان را گرفته و رفتهاند این شیوه یك شیوه جاهلانه ای برای اداره یك كشور است.
1368.9.18
8- تاراج اموال كشور
الان ما در دریا هر مقدار كه نفت استخراج
میكنیم، گازهای آن را داریم میسوزانیم و مخازن
مشتركی كه با آن طرفیها داریم آنها دارند، میبرند و از ما هرز میرود این ثمره این فكر انقلابی است كه بعضی
از آقایان دارند خیال میكنند كه انقلابی است و واقعاً این انقلابی
است كه ما اموال كشور را اینجوری به تاراج بدهیم؟
1368.9.18
9- تورم
من یك بار در جلسهای گفتم ما الان پانصد میلیارد تومان طرح نیمه كاره داریم میدانید پانصد میلیارد تومان تقریباً 8 برابر بودجه امسال ماست كه
اینها همه در این برنامه باید تكمیل شود. ماندن اینها خیانت است همانطور كه ماندن
آنها باعث خسارت شده است. سال به سال گرانتر میشوند تورم مال
اینهاست اصل تورم را شما اینجا ببینید كه ما اینقدر سرمایهگذاری بدون
نتیجه كردیم.
1368.9.18
10- وضعیت بغرنج
از عقلای قوم هم آنهایی كه فكر اقتصادی
داشتند به من میگفتند تو اصلا وارد این ماجرا نشو چرا كه اینكار به این زودی درست شدنی نیست اصلاً مأیوس بودند حالا رفقای داخل
همین مجلس هستند. مثلاً میگفتند تو برای انقلاب چهره فرهنگی و چنین و چنان هستی، آنجا میروی امید مردم نقش بر آب شده و خراب میشود این كار
را نكن یك كس دیگری این كار را انجام بدهد. یعنی واقعاً كسانی كه محاسبه میكردند حضور مرا در این مقطع برای این جامعه عاقلانه نمیدانستند.
1368.9.18
11- بی عدالتی
با این قوانینی كه ما گذراندیم ما مردم
را اینجوری میخواهیم اداره كنیم؟ آنوقت نتیجه اش هم این میشود كه دلالها و آن بحث دیگری كه یكی از برادران میكردند ایشان صحبتهای ظاهر الصلاحی نمیكردند عدالت اجتماعی میخواهند، مشكلات مردم را هم میخواهند حل شود. چنین قوانینی همین وضع را بوجود میآورد یعنی نه
عدالت اجتماعی را برقرار میسازد و نه مشكلات مردم را حل میكند. اگر بنا بود عدالت اجتماعی را اینجور درست بكنیم در این 10 سال درست كرده بودیم شما همه قبول دارید.
1368.9.18
12- نابودی استعدادها
این كه در كشور ما كارهای تجاری، دلالی،
واسطهگری بخش عظیمی از استعدادهای خود را میبلعد و كارهای
اجرایی مؤثر، مفید و تولیدی و پر افتخار متولی ندارد و كسی دنبال آن نمیرود، بدترین مرضی است كه ما دچار آن هستیم.
1368.8.27
13- ترویج تنبلی
در حال حاضر دو میلیون افغانی در ایران
هستند و كار نیز میكنند و بعضی از كارفرماها از بین یك كارگر
ایرانی و یك كارگر افغانی، كارگر افغانی را انتخاب میكنند زیرا او
اینگونه كارها را بهتر انجام میدهد اما كارگر ما اینگونه فكر و عمل نمیكند این طرز تفكر غلط و كشنده است و بنیه اقتصادی كشور را به هم
میزند البته شاید دلایل دیگر از قبیل مزد و شرایط مناسب داشته باشد
ما باید شرایط كار را به گونه ای درست كنیم كه از لحاظ فرهنگی شرایط زیستی و همه اینها
مناسب باشد. البته همه تقصیرها
را نمیخواهم به گردن آنها بیندازد میخواهم بگویم،
فرهنگ كار و تلاش در كشور ما نیست دین ما اینگونه به ما نمیگوید.
1368.8.27
14- اقتصاد مریض
بحث این است كه شرافت و كرامت كار باید
در جامعه ما جا بیفتد اگر اینطور شد كارهای انگلی و خیالی و كاذب در كشور ما از بین
میرود. اقتصاد در كشور ما مریض است. همه مشكلات در نرفتن به دنبال كار تولیدی
پیچ و خم در كارهای اجرایی نیست ولی آن فرهنگ غلط آنها را میكشاند به انجام
این قبیل كارها.
1368.8.27
15- كارمندان كج فكر
من بهعنوان مسئول
اجرایی كشور و رئیس جمهور منتخب شما میگویم سیاست دولت شما بر این است كه امكانات
كشور، زمین، آب، معدن، صنعت و هرچه امكانی در این كشور هست را در اختیار مردم بگذارد. برای اینكه مردم موجودی و امكانات و سرمایه
شان را صرف آبادی كشور كنند. البته ممكن است در جریان كار هنوز ما با مأموران كج فكر و منحرف
و تنگ نظر و نادان مواجه باشیم كه در راه كار مزاحمت ایجاد كنند.
1368.10.23
16ـ رقم زشت
كاری كه تا به حال شد، نتیجه این شده كه
ما الآن نسبت باسواد و بیسوادمان اینطوری است كه 67.7 درصد مردم باسوادند و 23.3 درصد مردم بیسوادند
كه این خیلی رقم زشتی است. برای دین و جامعهای كه موظف شده كه از گهواره تا گور به
دنبال دانش باشد.
و اگر در چین هم علم را پیدا میكند باید برود و بگیرد و بیاورد واقعاً اصلاً چهره اسلامی ما را
این زشت میكند كه ما هنوز هم البته كار بزرگی است كه ما رقم را از 47 درصد رسانده باشیم به 67 درصد و مخصوصاً در مورد خانمها كه اول انقلاب 40 درصدشان فقط باسواد بودند و 60 درصد بیسواد بودند آن نسبت هم اصلاح
شده و هنوز هم نسبت نامعقول است.
1369.1.18
17ـ جامعه فقیرتر
مشكل عمده اقتصاد ما در پایین بودن تولید
ناخالص ملی بود تولید در كشور، عدم سرمایهگذاری و به كار گرفته نشدن نیروها در شرایط
بسیار نامطلوبی بود و روند نزولی هم داشت و اصولاً تعریف فقر و غنای یك جامعه همین
جا است. اگر تولید ناخالص
بیشتر باشد و سرانه به اندازه مصرفشان تولید كنند و یا بیشتر، جامعه سالم است اگر تولید
كمتر از مصرف باشد جامعه فقیر است و هر مقدار كمتر، جامعه فقیرتر. حالا اگر توزیع هم ناسالم شد، یعنی همین
تولید كم عادلانه پخش نشده این فقر در آن بخش كه كمتر میبرند بسیار
شدیدتر خواهد شد. ماچگونه شرایطی
را داریم، تولید كه كم میشود در نتیجه تحمیل میشود بر بودجه دولت یعنی دولت پولی پخش میكند برای مخارج
مردم، وقتی كه خرجهای دیگر هم تحمیل شده باشد در مقابل چیزی ندارد كه پول را از مردم
پس بگیرد. پول میدهد اما این پول برنمیگردد. اگر ما تولید داشته باشیم و تولیدات را
به فروش برسانیم برای مردم هر چه پول مصرف میكنیم با تولیدات
خود پول را از مردم برمیگردانیم این یك جریان سالم اقتصادی میشود.
ولی اگر تولید نباشد پول میریزیم برنمیگردد پول زیاد كه در دست مردم میماند یك بلای بدتری است. این پولها مدام برای
خرید به بازار میآید و چون جنس نیست فروشندهها هم مدام
قیمت را بالا میبرند برای چیزی كه باید ده تومان بگیرند سی تومان میگیرند آنها كه نمیتوانند درآمد داشته باشند مجبورند فقیر
باشند و كم بخورند آنها كه فقیر نیستند خودشان را منطبق میكنند پس در
اثر نبودن تولید، بودجه دولت كم میشود كه كسر بودجه از بدبختیهای هر دولت و ملت است كسر بودجه دولت مستلزم تورم و گرانی میشود، گرانی نتیجه كسر بودجه است كسر بودجه نتیجه كمی تولید است
و فقر عمومی محصول همه اینها است. دولت در گذشته برای اینكه جلوی فقر عمومی را بگیرد یك مسكن را اجباراً
به كار برده كه ما هم هنوز به كار میبریم و آن سوبسید است. یعنی آن موجودیهای دولت را
كه از منابع طبیعی مردم برمیداریم مانند نفت آن را به صورت ارزان یا
مفت در اختیار مردم فقیر قرار میدهند به خاطر اینكه مقداری از مشكلات را
بپوشاند.
مردم نمیتوانند نان
به قیمت عرضه و تقاضا بخرند. مردم نمیتوانند آب، برق، گاز و نفت، حمل و نقل،
دارو، بیمارستان و شیر و این قبیل كالاهای اساسی را به دلیل فقیر بودن عموم به قیمت
عرضه و تقاضا خریداری نمایند و پولی كه در اختیار دولت قرار دارد در واقع همان پول
مردم میباشد، از همان پول اقدام به تهیه وسایل و ضروریات زندگی مردم به
طور مجانی مینماید.
البته خود این مسئله به دلیل اینكه به
جای سرمایهگذاری در جهت افزایش توان اقتصادی، اقدام به مصرف از سرمایه مینمود نیز عوارض ناگواری را در پی دارد.
از همین رو كشور با یك شرایط نامطلوب و
غیرمفیدی مواجه شده بود.
1369.6.3
18ـ بلای نقدینگی
ما برای اینكه این بلای نقدینگی را از
دست مردم خارج كنیم كه به عنوان یك اهرم بسیار خطرناك و شیطانی محسوب میشود و هم میتواند خطر مهلكی برای نظام به شمار آید
با امكانات خودمان به دنبال راهحل گشتیم.
یعنی در جامعه ما نرخ تورم به طور نامعلومی
رو به افزایش بود كه سعی نمودیم این رشد سرسام آور را به نصف كاهش دهیم البته هنوز
روند آن رو به رشد است.
1369.6.3
19ـ كسر بودجه
ما در سال 65 ، 1449.5 میلیارد ریال كسر بودجه داشتهایم. یعنی رقمی حدود 150 میلیارد تومان از زمانی كه لایحه بودجه را از مجلس گذراندهایم با این میزان كسر بودجه مواجه بودهایم. سال 1366 از 1375 میلیارد ریال كسر بودجه و در سال 67 از 4021 میلیارد ریال یعنی چیزی حدود 200 میلیارد تومان كسر بودجه برخوردار بوده
است.
در سال 68 تا نیمه همان سال كه ما قبول مسئولیت كردیم
همین روند تداوم داشت.
1369.6.3
20ـ تورم اسكناس
در ظرف این چند سال سیاست چاپ اسكناس ما
بدین شكل بوده كه البته چاپ اسكناس در كشور یك امر طبیعی است یعنی در هر سال در حد
تورم اسكناس منتشر میشود و هیچ اشكالی ندارد اما وقتی نرخ تورم
افزایش مییابد و نقدینگی روبه افزایش میباشد و دولت
هم با كسری بودجه مواجه باشد دائماً به امر انتشار اسكناس مشغول میشوند كه این وضع، چندان مثبت و مفید نخواهد بود.
1369.6.3
21ـ نرخ تورم
در خصوص نرخ تورم اكنون نرخ تورم مهار
شده است نه این كه نرخ آن به صفر رسیده باشد. چون هنوز قیمت بسیاری از اجناس ما روند
رو به افزایش دارد، بسیاری از قیمتها هم در مرحله متوسطی قرار دارد و بسیاری
از اجناس هم قیمتشان نزول یافته است.
در مجموع ارزیابی رشد نرخها به این صورت بوده است كه در سال 23.7،65 یعنی 23 درصد تورم را در مورد تعدادی از كالاها
اطلاق مینمایند كه البته این رقم را بانك مركزی با مقیاس قرار دادن قیمت
تعدادی از كالاها اعلام میكند.
در این میان ممكن است بعضی از آنها به
میزان 100 درصد گران شده
باشد و بعضیها به میزان 5 درصد و یا بعضیها هم اصلاً افزایش نداشته باشد. همچنین در سال 66 هم نرخ تورم 27.7 درصد بوده كه رقم بالایی است.
در سال 67، 28.89 درصد كه نزدیك 29 درصد میباشد.
در سال 68، 17.25 درصد یعنی نزدیك 11، 12 درصد پائین تر از سال گذشته كه باز هم
مجموعه كالاهایی كه مردم مصرف میكنند 17 درصد گران شده است.
1369.6.3
22ـ مشكل حمل و نقل
الآن بسیاری از محصولات و كالاهای موردنیاز
مردم كه در كارخانهها، بنادر و انبارهای مزارع وجود دارد
كه وسیلهای كه ما اینها را به بازار مصرف برسانیم نداریم.
چند تا از كارخانههای سیمان ما در تولیدشان مشكل دارند. چون انبارها پر شده و آسیابها نمیتوانند كار كنند كه ما آمدیم و بعضیها را آزاد كردیم و گفتیم مردم خودشان بردارند بروند با این كه
سیمان كم داریم و سهمیهای است گفتیم اینها را آزاد كنند. مثل ارومیه و یك مقداری در تهران. گفتیم حدود 400 هزار تن الآن ما گندم در مزارع خریدهایم و در آنجاها جمع شده است كه میخواهیم به سیلوها
برسانیم ولی مشكل حمل و نقل داریم. كارخانه شیشه قزوین را شنیدید كه موقع زلزله حدود 100 میلیون تومان یا بیشتر از شیشههایش شكست. ما به عنوان یك تخلف این قضیه را تعقیب كردیم و به آخرین نتیجهای كه رسیدیم این بود كه حمل و نقل نتوانستهبود این شیشه را به نوبت برساند. حواله صادر شده بود. مردم در انتظار شیشهها بودند ولی نتوانستند از كارخانه به شهرها برسانند.
البته عذر حمل و نقل هم این بود كه لاستیك
به موقع به او ندادهاند. عذر لاستیك هم این بود كه ما ارز نداشتیم
كه لاستیك بیاوریم. یعنی مجموعه
رسید به اینجایی كه كمبود تولید بود و ما لاستیك را به موقع نرسانده بودیم. شیشهها در كارخانه
به این شكل خرد شد.
همین حالا حدود یك میلیون و نیم تن كالا
در بنادر و در كشتیها مانده كه حمل و نقل مشكل دارد.
1369.6.3
23 ـ بانكهای خالی
بسیاری از نقدینگیهای شناور در دست مردم، جمعآوری و به سمت
تولید هدایت و یا در سیستم بانكی متمركز شد. معلوم شد كه موجودی بانكها افزایش یافته است. علیرغم اینكه مردم
پول خود را در خانه خود نگهداری و یا میان دستها گردش میكرد، به بانكها اعتماد كرده و آنها را تحویل بانكها دادند.
حجم مسكوك و اسكناس در دست مردم پائین
آمده است. از خطرناكترین
موارد در اقتصاد این است كه حجم مسكوك و اسكناس نزد مردم زیاد باشد.
همچنین نرخ تورم كه از رشد شتابانی برخوردار
بود هر سال اینگونه بود كه پیشبینی میكردیم اینقدر
درآمد، اینقدر هزینه و وقتی اواخر سال میشد میدیدیم كه درآمدها
تحقق پیدا نكرده و هزینهها انجام شده و با چنین وضعیتی به مجلس
میرفتیم و درخواست میكردیم كه از بانكها قرض بگیریم. امسال برای اولین بار است كه حركت معكوس شده و آن مقدار كه بنا
بود قرض كنیم، قرض نكردیم.
1369.8.9
24- طرح های نیمه تمام
خیلی از امكانات و مراكز خراب شده كه بلااستفاده
مانده است و در واقع عدم النفع آنها برعهده ما است. وقتی كه جنگ خاتمه یافت، مبلغ 500 میلیارد تومان طرح نیمه تمام داشتیم كه
به تأخیر افتاده بود و به مرحله بهرهبرداری رساندن آنها كار بسیار دشواری بود.
البته همه این طرحها به خاطر طولانی شدن دوران ساختش، هزینهشان به چند برابر رسیده است. مثلاً فولاد مباركهای كه اول حدود 30 میلیارد تومان برایش در نظر گرفته بودند، الآن ما حدود 80 میلیارد تومان باید خرج آن كنیم تا كارش
به پایان برسد.
1370.3.4
25- مشكلات را به حساب جنگ نگذاریم
این تناسب در اكثر طرحهای صنعتی، اقتصادی مشهود است. كارهای انجام نشدهای را در دسترس داریم كه به این وضع باقی مانده است كه این بدترین
و مخفیترین فصل مربوط به مشكلات است.
ما در این 8-7 سال اقدامی در جهت خرید كامیون به عمل
نیاوردیم و یا كم خریدیم. باید اقدام به خرید كامیون نماییم. اتوبوس نیز نخریدهایم. باید بخریم. واگن راه آهن نخریدهایم. باید بخریم. راههایمان را مرمت
ننمودیم كه باید مبادرت به این امر نماییم. بندرهایمان هم آسیب دیده كه باید نسبت
به اصلاح آن اقدام كنیم و یا این كه بندرهایمان آسیب دیده كه باید آنها را ترمیم نماییم.
همچنین نیروگاه نساختیم. كم ساختیم و به تبع آن با خاموشی مواجه
هستیم. سد نساختیم
كه آبهایمان در حال هرز رفتن هستند و باید سد بسازیم. پالایشگاه نساختیم كه الآن باید وارد كنیم.
برای شهرهای كشور فاضلاب نساختیم كه تمامی
آنها در این رابطه مشكل دارند. نتوانستیم به شهرها آب برسانیم كه بسیاری از شهرهای كشورمان در
حال حاضر با مشكل كمآبی مواجهاند.
به كشاورزی به اندازه كافی بها ندادیم. كشاورزان كمبود تراكتور و كمباین دارند
و به همین دلیل گاهی اوقات محصول از روی زمین برداشت نمیشود. همچنین وضعیت حمل و نقلمان به آن مرحله از ضعف رسیده است كه به میزان دو میلیون تن از
بارها و وسایلمان در دریا معطل مانده و لذا كارخانهها و انبارها
منتظر رسیدن این وسایل هستند كه همه این مسائل در ارتباط با جنگ میباشد.
همه این مسائل چیزهایی است كه ما باید
اكنون اقدام به انجام آنها كنیم و به حساب جنگ هم نمیتوانیم بگذاریم
مثلاً ما نیروگاه نساختیم چون پولش را در آن زمان نتوانستیم فراهم سازیم ولی حالا باید
با تعجیل نسبت به ساخت آنها اقدام كنیم.
الآن به جای این كه سالانه برای تولید
دو هزار مگاوات برق نیروگاه بسازیم، ما باید برای تولید 5 هزار یا 7 هزار مگاوات برق قرارداد ساخت نیروگاه
را دنبال كنیم.
از طرف دیگر انبارها در زمان جنگ تقریباً
خالی شده بود و باید این انبارها شارژ شود. زمانی كه ما كار در كارخانهها را شروع كردیم، كارخانهها هیچ گونه
مواد اولیهای در انبارهایشان موجود نداشتند.
قطعات ماشینها مستهلك و
فرسوده شده كه باید كاملاً تعویض گردد. قالبهای كارخانجات باید عوض بشود در طول 10 سال گذشته تمام اینها به طور راكد به سر
میبردند و باید اینها را مجدداً تأمین نماییم.
مسكن عقب مانده چون كه ما هیچ گونه مصالحی
در دسترس نداشتیم كه اقدام به احداث مسكن نماییم. در این زمینه عقب ماندگی زیادی وجود دارد.
همه این مشكلاتی كه عرض كردم و همه آنها
با استناد به آمار و ارقام است كه كسی هم نمیتواند بر روی
صحت و سقم آنها به خود شك و تردید روا بدارد.
1370.3.4
26ـ عبور از اقتصاد متمركز
یكی از مشكلات جدی كشور مان در ساختار
اقتصادی كه حالا كه میخواهیم از اقتصاد متمركز عبور كنیم و به
طرف اقتصاد متعادل زمان صلح برویم، یك مشكلات بسیار جدی داریم منجمله قیمتهای بعضی از كالاهای دولتی است.
در زمان جنگ خطرناك بود و این كارها را
نكردند و یا نخواستند بكنند، اما الآن ببینیم میتوانیم اینها
را اینجوری تحمل كنیم یا نه.
شما فكر میكنید گازوئیل
چه قیمتی دارد و دولت چطوری به مردم میدهد، اولاً مال چه كسی است و ببینیم كه
با عدالت سازگار است یا نه.
ما نفت كوره را لیتری یك ریال و نیم میدادیم، شما میتوانید خاك
بیابان را این مقدار تحویل دهید؟ خوب این آتش زدن به كشور است. این اداره كردن كشور كه نیست.
البته یك كسی كه به فكر خودش باشد شاید
این كار را بكند اما اگر من به فكر باشم كه آینده این مردم باید درست شود و باید اقتصاد
درست شود و مردم به اندازهای كه حقشان است بهرهببرند، این را خیانت میدانم.
1370.4.22
27ـ سالها بد عمل كردیم
البته به علت اینكه سالها بد عمل كردهایم نمیتوانیم یك دفعه شوك وارد كنیم.
از طرفی در كشور كاری باب شده بود كه كامیونهایی بودند كه به پمپ بنزینها میرفتند و گازوئیل میزدند و به شوفاژدارها میدادند چون چهار ریال میخریدند و 10 ریال میفروختند.
كارشان این بود، خب این فساد را چه كسی
قبول دارد.
ما چای شمال را ارزان میخریدیم، نه چایكار سود میبرد و نه كارخانهچای خشك كنی سود میبرد، بلكه همه ضرر میكردند. نتیجه آن این شد كه حدود 10 هزار هكتار از اراضی با ارزش چای كاری
ما از مدار خارج شد و بنا شد كه چای وارد كنیم.
ما مشكلات بسیار جدی در این نحوه قیمتگذاری داریم. مس را كیلویی 25 تومان میدادیم و مسگر میخرید و چند
چكش روی آن میزد و آن را به قراضه تبدیل میكرد و از كشور
خارج مینمود و سه دلار میفروخت.
سه دلار با 25 تومان چقدر فاصله دارد و همه به قاچاق
افتاده بودند.
هی میگویند سهمیهبندی، خب شما دیدید كه در دوره سهمیهبندی چه شد. ما سهمیه می دادیم ولی سر از بازار آزاد
احتكار در میآورد. اكنون اكثر محصولات داخلی كشور دیگر دو بازاری نیست.
1370.4.22
28- استقراض
گفتم در خارج حدود 12 میلیارد دلار تعهد ارزی داشتیم كه اینها
خریدهای نسیه و گشایش اعتبارات بود و بدهی به بانك مركزی در طول این مدت كه عراق از
بیرون قرض میكرد. ما مخارجمان را از بانك مركزی میگرفتیم و هر
سال كسر بودجه تا اینكه جمع و رقم وحشتناكی شد.
مثلاً صندوقهای بازنشستگی
بسیار در طول سالهای چند آنطور كه لازم است به آنها پرداخته شود، توجه نشد و ترفیعاتی
كه نیروهای نظامی باید میگرفتند نگرفته بودند و طلبكار بودند. خیلی از فوقالعادههایی كه باید نظامیان میگرفتند نگرفتند
و بدهی از این قبیل مسئله سوم مسئولیتی كه نظام در برابر رزمندگان و خانوادههای آسیبدیده از جنگ داشت. خب این همه شهید و خانواده شهید و خانواده
اسیر و اسیر و جانبازان و این همه رزمنده كه عمر و جوانیشان را در جبهه
طی كرده بودند.
اینها نوعاً از طبقات محروم روستاها و
مردم مستضعف بودند كه خب در دوران جنگ حسابی خدمات بسیجی اینها را با مشكلات اقتصادی
روبهرو كرده بود.
1370.5.19
29 – بدترین دردها
طرحهای نیمه تمامی
كه روی دست دولت مانده بود. شاید بدترین دردها بود. كسی هم احساس نمیكند آن روز محاسبه كردیم دیدیم حدود 500 میلیارد تومان طرح نیمه ساخته روی دست
دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران مانده ممكن است بعضیها بگویند طرح
نیمه تمام حالا باشد این خودش ثروتی است بله این مقدار نعمتی است ولی وضع تأخیر یك
مصیبت و مشكل غیرقابل تحملی است.
من حالا عرض میكنم، اولاً
رقم 500 میلیارد تومان
بدانید با بودجه عمرانی كه ما آن زمان داشتیم یعنی حدود شش برابر بودجه یكسال ما. یعنی به اندازه شش سال كه ما بودجه بریزیم
این طرحها را میتوانستیم در برنامه عمرانی قرار دهیم. تا خبر طرح یعنی چه؟
مثلاً فولاد مباركه كه یكی از طرحهای ما بود. اگر در زمان خودش این طرح اجرا میشد و در زمان
خودش محصولش به بازار میآمد بسیاری از مشكلات را برطرف میكرد مثلاً ورق آهن، یعنی حدود دو میلیون تن ورق آهن كه الآن مصرف
ما در كشور خیلی كمتر از این است. تأخیر در پایان این طرح یعنی این. آن روزها حدود 30 میلیارد تومان هزینه آن بود. ولی حالا حدود 80 میلیارد تومان شده و این تأخیر یعنی سه
برابر شدن هزینهها.
شما اگر خودتان احداث خانهای را در سال 62 شروع كرده باشید و روی دست شما مانده باشد و خرده خرده ساخته باشید
تا به حال میفهمید كه تفاوت قیمت یعنی چی یعنی آن سال، چند تمام میشد و امسال برای شما چند تمام میشود. انتظار نیروها و تورمی كه ایجاد میكند. چون این طرحها دائماً پول میخورد بدون اینكه محصولی به ما بدهد.
ما 500 میلیارد تومان اینگونه طرحها را داشتیم، پتروشیمی بندر امام، نیروگاه بوشهر و شهید رجایی
و چوب و كاغذ مازندران و راهآهن بافق - بندرعباس اینها طرحهای بزرگ است و طرحهای كوچك از این قبیل مانند سرب و روی
زنجان و همه اینها برای مملكت حیاتی و چیزهایی بود كه ضرورت زندگی بود.
1370.5.19
30 - عقب ماندگی
عقبماندگی در امكانات
زیربنایی بود كه این ده سال یك مشكل بسیار بسیار سنگین و غیرقابل تحملی را بر دوش شما
مردم گذاشته است و زیاد نیاز به توضیح ندارد.
خودتان میدانید یعنی
مثلاً ما راههایی كه نساختیم، راهآهنهایی كه نساختیم،
نیروگاههایی كه نساختیم، و وسایل حمل و نقلی كه نخریدیم. لولهكشی آب، گاز
و لولهكشیهای دیگر و چیزهایی از این قبیل، جنگلها و مراتع كه با نساختن سد در حال از بین رفتن است. شما ببینید از این ناحیه چه اشكالات عظیمی
برای مردم فراهم شده است.
وقتی آن روز را محاسبه كردیم یك رقم عظیمی
را با یك سرعت عمل فوقالعاده و نیروی انسانی عظیمی را لازم داشتیم
تا ما این هفت تا هشت سال را جبران كنیم و به وضع روز برسانیم.
1370.5.19
31- 500 شهر راكد
وضع شهرداریهای كشور، حدود
500 شهر در كشور
هست كه نتوانستند خودشان را به روز برسانند خیابانها، میادین،
پاركها، آب، برق و... خب در تهران زندگی میكنید و وضع شهر را میدیدید شهرهای دیگر از اینجا بدتر بود. باز قدری به تهران رسیدگی میشد 500 شهر راكد و 10 سال عقب مانده كه همه چیزشان عقب بود. از سینما، ورزشگاه و از كتابخانه از آب
و برق و... و آن چیزی كه وسیله ضروری زندگی است عقب و راكد مانده به اضافه اینكه ماشینآلات اینها به جبهه رفته بود.
شهرداریها از ما مطالبات
ماشینآلات میكنند كه ما باید به آنها بدهیم چراكه مال
مردم است و از عوارض گرفته شده است.
1370.5.19
32- افت تولید
مشكل بعدی ما كه باز از اینها مشكلتر است افت تولید است.
تولید در كشور بشدت نزول كرده بود، بعد
از انقلاب ما، در آن دو سال اول نتوانستیم تولید را سامان دهیم، مدیریتها بهم خورد، خیلی از مدیران فرار كردند، كارخانهها مصادره شد، سرمایهها را بردند و این ده سال افت تولید جیب
مردم را خالی كرد.
من فقط یك رقم را میگویم و شما میتوانید بفهمید معنای تولید یعنی چه؟ تولید
ناخالص ملی یكی از شاخصهای اساسی رونق
اقتصادی كشور است كه میگویند این مقدار تولید در كشور بوده و
قبل از انقلاب هم مطلوب نبوده و بعد از انقلاب تا این مدت به این شكل درآمده، وضع تولید
ناخالص اینطوری شده كه اگر یك نفر ایرانی از مجموعه تولیدات كشور، مثلاً 40 هزار تومان
سهمش میشده، در سال 67 كه ما برنامه را بررسی كردیم، 20 هزار تومان سهم میبرد.
حتماً معنای این را درك میكنید و دو دلیل هم داشت یكی اینكه تولید كم
شده و یكی جمعیت زیاد شده بود.
1370.5.19
33- فقر مضاعف
سهم سرانه ما از تولید در سال 67، 23 هزار ریال بود كه در اوج خوبی آن نزدیك
به 40 هزار تومان
بوده است، یعنی 53 درصد ما داشتیم
و هر ایرانی در این دوران 50 درصد فقیر شده بود.
فقر واقعی یعنی این و بقیه چیزها را آدم
نمیفهمد.
حالا خانهاش، فرشش، غذایش
چطوری است، اینها را هر كسی میتواند در معیارهای اقتصادی تحمل كند و
مسائل خاص خودش را دارد.
اما فقر واقعی در اقتصاد كشور یعنی كم
شدن تولید سرانه و ما دچار این مصیبت شده بودیم یعنی جامعه ایرانی را وقتی محاسبه كردیم
درآمد هر فردش در مجموع تولیدات كشور تقریباً نزدیك 50 درصد كم شده بود كه این فقر را خیال میكنیم كه با فشارها و تقسیمها و سهمیهبندیها و امثال اینها بتوانیم جبران كنیم كه
فقر جبران نمیشود. اگر دولت موفق باشد فقر را میتواند به صورت
صحیح بین افراد تقسیم كند.
اگر نظام توزیع درست باشد، هنرش این است
كه این فقر را تقسیم كند و همه كم بخورند، كم بپوشند كه ما این كار را نتوانستیم انجام
دهیم.
شما در زمان جنگ دیدید كه یك عده زالوصفت
ماندند و نه در جنگ شركت كردند و رفتند در بازار سیاه و از این چند نرخیها استفاده كردند و آنها هم این فقر را نسبت به طبقه مستضعف قویتر كردند.
بنابراین طبقه مستضعف ما فقر مضاعف داشت.
1370.5.19
34- مرض خطرناك
در كشوری كه تولید نیست، سرمایهگذاری هم نیست یكی از ارقامی كه خیلی سقوط كرده بود سرمایهگذاری بود بخش خصوصی سرمایهگذاری جدی نمیكرد و دولت هم چیزی نداشت، لذا بیكاری بود، این مشكل بیكاری یك
مرض بسیار خطرناكی است كه عوارض آن در جاهای دیگر مشخص میشود.
كارهای دلالی رشد میكند كه خودش ضرر دارد.
كارهای دست فروشی و تكراری، یك كالا به
جای اینكه از مزرعه بیاید و به دست مصرفكننده برسد
در این میان چند نفر نانخور پیدا میكند تا به دست مردم برسد.
یكی با فروش آدامس خودش را سیر میكند، یكی با فروش سیگار، یكی با فروش یك تكه یخ خودش را سیر میكند، دیگری با فروش دستمالی كه از این مغازه میگیرد و در خیابان میفروشد خودش را سیر میكند، خوب این كه كار نیست، اینها تحمل كردن مخارج اضافی بر مصرفكننده است. قاچاق به همین دلیل رشد پیدا كرد حال آنهایی كه به دنبال قاچاق
میرفتند، سرانشان فاسد و پولپرست بودند
اما عوامل اینها مردم مستأصلی بودند كه زندگی اینها را به قاچاق میرساند و این هم مشكل جدی دیگر.
1370.5.19
35- مقررات دست و پاگیر
ما دچار یك تمركز كمرشكن اداری شده بودیم
كه به خاطر سهمیه كردن كالا و انحصاری كردن صادرات و واردات، زندگی اقتصادی، دست دولت
باید در همه جا باشد و دائماً برای اینكه مأموران را حفظ كنیم، قانون و آئیننامه و تعزیرات گذراندیم.
آنقدر قانون حفاظتكننده برای حفظ این تمركز گذاشتهایم كه حالا
وقتی میخواهیم چیزی را اصلاح كنیم میبینیم كه یك
كتاب آئیننامه و قانون داریم، ما میخواستیم صادرات
را تسریع كنیم میدیدیم یك نفر آدم صادراتچی حدود 70 تا 80 جا باید مراجعه كند.
وقتی جنسی از خارج وارد میشود برای آزاد كردن آن از گمرك گاهی آنقدر این مقررات طول میكشد كه جنس در گمرك به صورت كالای متروكه درمیآید و یا فاسد میشود. و دلالی در این وسط بوجود آمده به عنوان
یك حرفه پیچیده فنی كه چگونه آزاد كند و چگونه صادر نماید و این تمركز آنقدر مشكل و
دست و پاگیر است كه شاید تا به حال دهها مورد آن را در این لنگرگاهها و جاهای حساس حل كردیم ولی باز میبینیم هنوز
دست و پای ملت بسته است.
1370.5.19
36- فرسودگی كارخانهها
مشكل مهم دیگری كه ما گرفتار آن بودیم
و هنوز هم حل نشده و در بعضی از جاها مشكل خاصی داریم، فرسودگی كارخانجات ماست. خوب این كارخانجاتی كه حالا كار میكند نوعاً چیزهایی هستند كه در سالهای 50 تا 60 تهیه شده بودند.
اینها هم كهنه هستند و هم قدیمیاند و هم نمیتوانند با كارخانههای جدیدی كه در دنیا هست رقابت كنند و هم قطعات یدكی ندارند و
این مشكل، كارخانه را از بازدهی مناسب میاندازد.
در كنار این مسئله خالی بودن انبارها مشكل
دیگری بود.
یعنی مواد اولیه ندارد و اگر امروز كار
كند نمیداند كه فردا چه خواهد شد.
1370.5.19
37- وابستگی به یارانهها
مشكل دیگر، مشكل وابستگی شدید مردم ما
به سوبسید و هزینه دولت بود عمده زندگی مردم اعم از نانشان، قندشان، چایشان و گوشتشان
و شكر و روغن نباتی وابسته به كمك دولت شده بود. شما ببینید اكنون در هیچ كجای دنیا اینطوری
نیست و هیچ كشوری حتی كمونیستها هم اینطوری عمل نمیكردند.
خوب یك جامعه اقتصادی از لحاظ اصولی فنی
دستش و چشمش به دست دولت باشد كه سر ماه یك كیلو شكر و مرغ بدهد و اگر ندهد زندگی او
فلج است. زندگی سوبسیدی،
زندگی كوپنی اصلاً حركت را در جامعه كند كرد و به ناچار این را انتخاب كردیم، تنها
دوایی بود كه میتوانستیم در آن شرایط به مردم بدهیم. و این هنوز روی دستمان مانده و برای حل
آن مشكل داریم و آسان نیست كه یك دفعه حمایت دولت را برداریم و بنا هم نداریم تا این
كار را انجام دهیم.
1370.5.19
38- ناتوانی از رسیدگی به محرومان
مشكل دیگر، محرومیت شدید بخشهای محروم كشور بود.
یكی از آرزوهای ما، در انقلاب این بود
كه به محرومها برسیم و این فاصلهها را كم كنیم.
نزدیك 50 درصد جامعه ما یعنی بخشهای كشور ما محروم هستند یعنی از استانداردی كه ما، در شهرها از
آن برخورداریم، آنها برخوردار نیستند مثل آب، برق، آموزش، بهداشت، راه و كار و امثال
اینها، خب این درد كه از زمان شاه مانده بود و ما امید اصلاح آن را داشتیم و در این
مدت هم به مردم وعده داده بودیم نتوانستیم به نقاط محروم برسیم، گرچه همه تلاش دولت
و مجلس این بود كه یك مقداری كه داریم به نقاط محروم برسانیم ولی این مقدار ناچیز كه
آنها را غنی نمیكرد.
1370.5.19
39 – نفت ما را نمیخریدند
مشكل دیگر، ادامه محاصره بود، علیرغم اظهاراتی كه میشد ما از محاصره بیرون نیامده بودیم،
و هنوز هم بیرون نیامدهایم. و در محاصره هستیم و تا به حال كسی هم
كمك درستی به ما نكرده است.
آنهایی كه باید از ما نفت میخریدند نمیخریدند، آنكه باید جنس صادراتی ما را بخرد
نمیخرید، ما تقریباً همان محاصره زمان جنگ را داشتیم و هنوز هم خیلی
از آنها را داریم.
آلمان به قراردادش در مورد اتمام نیروگاه
بوشهر عمل نمیكند، نیروگاهی كه ما 85 درصد مخارج آن را پرداختهایم.
امریكا هنوز حاضر نیست پولهای ما را بپردازد. اینكه فرانسه پول ما را نپرداخته، اینكه ژاپن حاضر نشد پتروشیمی كه تا 90 درصد آن تمام شده را تكمیل كند، اینها
سندهای جدی محاصره ماست. و بر همه اینها مشكلات و حوادث عجیبی كه ما داشتیم از قبیل زلزله،
سیل و آوارگان عراقی و امثال اینها كه اضافه شد اینها در محاسبات آن زمان نبود.
1370.5.19
40- شاخصها بدتر شد
شاخصها در سال 67 بدتر شد چون مردم توقعات بعد از جنگ پیدا
كردند، دولت درآمد بعد از جنگ پیدا نكرد و مخارج جنگ هم مانده بود و خیلی از مشكلات
مثل دردهای خاصی كه تا گرم است خودش را نشان نمیدهد در بقیه
سال 67 خودش را نشان
داد كه حال آثار آن را شما مشاهده میكنید.
ما بیشترین كسر بودجه را در سال 67 پیدا كردیم، در سالهای قبل كسر بودجه به این نسبت نبود، نصف بودجه ما در سال 67 كسری داشت.
1/50 درصد رشد كسری بودجه ما، از حدود 400 میلیارد تومانی كه ما خرج كردیم حدود یكصد
میلیاردش را از بانك قرض كردیم، خب این نتیجه همان چند ماهی بود كه بعد از جنگ با آن
شرایط گرفتار شدیم و این تورم ما بود.
آن تولید ناخالص را برای شما گفتم، مقایسه
عملكرد بودجه عمرانی ما بودجه جاری بسیار اسفانگیز است.
در سال 67 به قیمت ثابت ما حدود 30 میلیارد تومان البته در بودجه رقم بیشتر
بود ولی قیمت ثابت را عرض میكنم خرج كردیم ولی بودجه جاری آن رقم هنگفت
بود كه حدود پنج برابر و نیم بودجه جاری از بودجه عمرانی ما بیشتر بود و این مصیبت
است یعنی یك كشور در حال ساخت اگر یك چنین وضعیتی داشته باشد یعنی ورشكستگی یعنی هیچ.
این مبلغ یعنی نگه داشتن همان طرحهای در جا و هیچ چیزی پیش نرود و این وضع ما بود.
ما با توجه به این وضع كشور، سیاستهایی را ترسیم كردیم، راههای پیدا كردن
امكانات جدید و در آمدن از این تنگناها.
من یك مطلبی از مسئله تورم را دیدم و آمدم
كه برای شما بخوانم و ببینید كه سیر تورم در سال 53 تاكنون كه به عنوان ارقام رسمی كشور تلقی
میشود، در سال 53 تورم شدید شروع شده موقعی كه نفت ما دفعتاً گران شده و آن مسائل
خاص بوجود آمده بود. 15.50 درصد
میزان تورم در سال 53 بود، در سال
54 این رقم 9.9 درصد، در سال پنجاه و پنج 16.4 درصد، در سال پنجاه و شش 24.9 درصد، در سال پنجاه و هفت كه انقلاب به
وقوع پیوست و تا حدودی هم روحیه انقلابی حاكم شد و قیمتها ارزان شده
بود 9.9 درصد یعنی حدود
10 درصد تورم در
آن سال نمایان شد، در سال پنجاه و هشت 11.2 درصد كه دوباره رو به رشد نهاده، در سال پنجاه و نه 23.5 درصد كه جنگ نیز همزمان آغاز شد كه یك
دفعه به بالا كشید.
در سالهای 60 و 61، 23 درصد و 19.1 كه سه درصد فروكش
نمود چراكه قیمت نفت تا حدودی گرانتر شده بود و ما هم اقدام به صدور نفت
نموده بودیم. در مقابل مقداری
هم واردات داشتیم كه اینها مؤثر بود، در سال شصت و دو 14.7درصد و در سال شصت و سه 10.10 درصد مجدداً باز هم تعدیل یافت، در سال
64 بهترین سال
ما بود كه در آن سال ارز ما زیاد شده بود و به كارخانهها ارز واگذار
نمودیم، همانند سال گذشته كه تولید بالا رفت و به میزان 6.5 درصد رسید.
دوباره از سال 65 افزایش یافت یعنی در سال 65 به 23.6 درصد رسید، در سال 66 به 27.8 درصد رسید كه خیلی رشد داشته است. سال 67 به 28.9 درصد و آخرین سالی بود كه مربوط به دوران
پیش از برنامه بوده است.